آیلینآیلین، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 25 روز سن داره

بهانه ی زندگی من....آیلین

بازیهای جدید

آیلینم بعد از کلی گریه خوابیدی و من فرصت کردم که بیام و عکسای جدیدت رو بذارم. دیشب کادویی که عمو آرش برای تولدت آورده بود سر هم کردیم و شما اینجا نشستی روی صندلی و موهات رو شونه میکنی و بهمشون میریزی!!! مرسی عمو آرش. اینجا هم رفتی میز ناهارخوری رو فتح کردی و خوشحالی!! اینجا هم داری نی نی ت رو میخوابونی و هی بهش میگی هیسسسس!!!!     ...
4 مرداد 1392

آغاز پروسه ي از پوشك گيري

دختركم! اين روزها روزهاي خوبي نيستن و چقدر خوشحالم كه شما هنوز انقدر كوچيكي و دنيات رنگي و قشنگه كه خيلي چيزها رو نميفهمي. متاسفانه ديروز پسر يكي از بستگانمون كه ١٧ سالش بيشتر نبود از بين ما رفت و من نه به خاطر اون پسر بلكه بخاطر پدر و مادرش كه تنها فرزندشون رو از دست دادن خيلي گريه كردم و شما هي دستمال مياوردي و به گريه م اعتراض ميكردي. خدا رحمتش كنه واقعا درد بزرگيه. و اما شما! بازم بيكار شدم گير دادم به پوشك شما و از اينكار بسيار خوشحالم و فقط ميتونم بگم ممنون دختركم،راضيم ازت. خيلي باهام همكاري كردي البته قصدم اين نيست كه يهو از پوشك بگيرمت عزيزم البته اگه به همكاريت انقدر خوب ادامه بدي شايد اينكار رو هم كردم. از ديروز كه شروع كردم جيشت ر...
1 مرداد 1392

عکس های آیلین در خانه ی بازی دردونه

از اول بگم کخه اصلا همکاری نکردی و عکس ها تار شدن تو این عکس هم زبونت روی دندونیه که هنوز در نیومده و داره اذیتت میکنه حالا وقت بپر بپرهههههههه نه انگار آهنگشم قشنگه!بذار یه قرررررر بدم!!! وای چقدر فعالیت کردم!حالا وقت به به خوردنههههههه ...
29 تير 1392

آيلين بد غذا تر از هميشه...

دخترم از عصبانيت ميخوام موهامو بكنم از دست شما ميدوني مشكل چيه؟ شما غذا نميخوري... از صبح تا شب شايد روي هم رفته ٥ قاشق غذا بخوري... ديگه خسته شدم از بس سرلاك ريختم دور خسته شدم از بس سوپ درست كردم و نخوردي. از بدغذاييت خسته شدم به وضوح دارم ميبينم كه لاغر شدي اما نميدونم چيكار كنم اصلا انگار نه انگار كه يه روزي غذا ميخوردي... آب بازي،كبريت بازي،شمع بازي ديگه هيچ تاثيري ندارن و شما نميخوري كه نميخوري. هي به خودم ميگم ولش كن،گرسنه ش ميشه مياد سراغ غذا!!! اما زهي خيال باطل،من از گرسنگي به خودم ميپيچم ولي شما راست راست راه ميري و بازي ميكني و عين خيالت نيست. در عوض همش آب ميخوري،دم به دقيقه با ليوانت مياي و ميگي آپ!!و هي ميگي آپ!!و خدا نكنه كه م...
29 تير 1392

آيلين و بيماري روزوئلا

دختركم ازين اينكه فهميدم كه اسم بيماريت چيه خوشحالم،همون چيزيه كه ميدونستم،تب بالا و در نهايت دونه هاي ريز.وقتي عكس دونه ها رو ديدم فهميدم كه همونه،دقيقا همونه! بله شما به روزوئلا گرفتار شدي كه كاهش اشتها و بدخلقي و ...از عوارضشه. قاعدتا تا ٢ روز ديگه بايد اين دونه ها از بدنت برن. فقط خدا رو شكر كه خارش نداري. الان خوابيدي يعني ٢ ساعته كه خوابيدي الهي قربونت برم من امروز بردمت و يه نيم ساعتي توي وان نشستيم و بازي كرديم.آخه ميگن آب ولرم خوبه برات. بيدار كه بشي ميبرمت بيرون آخه امروز همش دستمو ميكشيدي و ميگفتي ددر وقتي ميديدي به حرفت گوش نميدم با گريه هي داد ميزدي ددر،ددر،ددر!!! فدات بشم من زود خوب شو گل مامان زودِ زووووود
25 تير 1392

دندان دوازدهم و گريه هاي ممتد آيلين...

دخترم انقدر امروز پدرم رو درآوردي و اشك ريختي كه دوست دارم خودمو پرت كنم از بالكن پايين. البته همچنان ادامه داره و الان داري هي بهونه ميگيري و گريه ميكني و بابات هم سعي بيهوده واسه ساكت كردنت داره اما زهي خيال باطل... دو روزه تب كردي و پدرمون رو درآوردي.ديروز برديمت دكتر و دكتر گفت ويروسيه.امروز هم از عصري بدنت پر شده از دونه هاي ريز البته طبيعيه و معمولا بهد از تب ويروسي اين دونه ها بوجود ميان اما خب اولين باريه كه دچارش ميشي ،خوشبختانه فعلا خارشي در كار نيست اما فكر كنم بايد منتظرش باشم اشتهات صفر شده و اگه بگم هيچي نميخوري اغراق نكردم،خوابت افتضاح شده و ديشب تا صبح ٥٠ بار از خواب بيدار شدي،اخلاقت هم كه صد رحمت به عمر خيلي خسته م خيلي زياد...
24 تير 1392

دندون يازدهم!!

دختركم حسابي شرمنده مون كردي ديگه!! توي ٤ روز ٣ تا دندون در آوردي امروز هم نوبت دندون آسياب سمت راست پايين بود كه نمايان بشه!! الهي قربونت برم كه انقدر اذيت شدي تو اين مدت ديگه خبر خاصي ندارم،يه نيم ساعتي هست كه خوابيدي و منم دارم در تبعيد رو ميبينم!!!! خوب بخوابي گل مامان. دوستت دارم يه عالمه
19 تير 1392