آيلين و توالت فرنگي!
عزيز دلم
آيلينم
روزها خيلي زود ميگذرن انگار همين ديروز بود كه فهميدم باردارم... و اما الان شما واسه خودت خانومي شدي و تو كارها بهم كمك ميكني حتي!
كنترل ها رو برام مياري لباسهات رو ميبري توي اتاقت بعضي وقتا هم اسباب بازيهات رو جمع ميكني
٣ روزي ميشه كه ميبرمت و صبح ها ميشونمت روي توالت فرنگي و خوشبختانه شما عاشق اين كار هستي روز اول هيچ كاري رو روي توالت انجام ندادي.روز دوم فقط جيش كردي و روز سوم يعني امروز هر دو تا كارت رو كردي و من انقدر ازين موضوع خوشحالم كه نگو امروز ٤ بار نشستي روي توالت و هر ٤ بار جيشت رو كردي جالب اينجاس كه تا ميشيني روي توالت ميگي جيش!!!
کار ديگه اي كه ياد گرفتي پايين اومدن از پله ي آشپزخونه بدون گرفتن دستت به جايي هست و البته بالا رفتنش هم كه قبلا انجام دادي بدون اينكه دستت رو بگيري به طرز شگفت آوري چند روزه پر انرژي و سرحال هستيم هر دوتامون
شبها همزمان با خودمون ميخوابي صبحها هم خوب بلند ميشي همه چيز رو رواله
خوابيدنت هم مثل قبله و تا صبح صد دفعه بيدار ميشي اما من عادت كردم!!!!
شنبه قراره برامون مهمون بياد از اراك.
دختر گلم مامان عاشقتههههه شبت بخيررررر