تب
آيلينم
الهي بميرم كه اينجوري تب كردي...
دوباره مثل دفعه قبل يهويي و بدون هيچ علامتي تب كردي شب مثل كوره داشتي ميسوختي،درجه گذاشتم ديدم بالاي ٣٩ هستي.
ديگه با بابايي دست به كار شديم.
برات شياف گذاشتم لباسات رو كم كردم بابايي هم هي صورتت رو ميشست و بدنت رو آب ميزد و ميدوييد تو خونه!
ميگفتم خب چرا ميدويي؟؟؟؟
ميگفت ميخوام باد بخوره خنك بشه!!!!!
خب البته اينم فكريه!
خيلي بي حالي عصري ميبرمت دكتر ببينم چت شده گلكم.
كاش من مريض ميشدم و تو مثل قبل هي از سرو كولم بالا ميرفتي فدات بشم.
البته هيچ بعيد نيست از اين بيخوابي منم مريض بشم!
با ديشب شد ٢ شب كه درست نخوابيدم...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی