يكروز خوب در خانه بازي دردونه.
آيلينكم عشقم امروز عصري تصميم گرفتم ببرمت خانه بازي خيلي وقت بود نبرده بودمت متاسفانه كالسكه ت تو ماشين بابات بود ولي من اصلا حاضر نبودم كه بمونيم تو خونه. واسه همين دستت رو گرفتم و پياده رفتيم! بماند كه وسطاي راه خسته شدي و من رو از كت و كول انداختي!! ا ونجا كه طبق معمول تمام توجهت به ني ني ها بود و دنبال تك تك شون راه ميفتادي و خيره نگاهشون ميكردي كلي بازي كردي با يه ني ني هم دوست شدي كه از خودت كمي كوچيكتر بود كلي با هم نشستيد و بي سروصدا بازي كرديد امروز به نسبت قبل پيشرفت بيشتري داشتي قبلا توي استخر توپ اصلا نميرفتي اما امروز رفتي و مدتي توش نشستي قبلا از توي تونلها ر...
نویسنده :
شهناز
1:25