آیلینآیلین، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 3 روز سن داره

بهانه ی زندگی من....آیلین

و بالاخره دندان هشتم...

1392/3/21 20:46
نویسنده : شهناز
198 بازدید
اشتراک گذاری

آيلينم

دختر گلم

بالاخره به خونه برگشتيم و به سفر يك ماه و چند روزه مون پايان داديم.

ديشب از خستگي خيلي زود تو بغل بابايي خوابت برد و تا ٨ صبح خوابيدي دوباره خوابوندمت تا ٩:٤٠ و در نهايت بيدار شدي.

منم شروع كردم به انجام كارهام.داشتم كارهام رو ميكردم كه اومدي و خواستي بغلت كنم،تا بغلت كردم سرت رو روي شونه ام گذاشتي و خوابيدي و طي يك اقدام بي سابقه ٣:٣٠ دقيقه خوابيدي!!

عصري داشتم بهت غذا ميدادم كه ديدم دندون آسياب سمت چپت در اومده و كلي ذوق كردم چون منتظر دندونهاي نيشت بودم نه آسياب!

عصري حسابي بهونه گيري كردي و همش ميرفتي سمت در و گريه ميكردي خيلي ددري شدي تو اين چند وقته.

خب گل من آخه تو اين گرما كجا ببرم من تو رو؟؟

الانم به سختي خوابيدي و كلي گريه كردي اما در نهايت خوابيدي و بردمت توي اتاق خودت خوابوندمت،حالا كه ديگه شير نميخوري لزومي نداره پيشم بخوابي.

اميدوارم امشب خوب بخوابي و عادت كني كه توي جاي خودت بخوابي.

در هر صورت استارتش رو زديم حالا ببينيم چي ميشه!

دو تا كلمه جديد رو ميگي تازگي ها به آب ميگي آپ!

وقتي تشنه ات ميشه همين جوري بي وقفه و پشت سر هم ميگي آپ آپ!!!

چند روز پيش هم گفتي اسب.

در كل خيلي علاقه اي به حرف زدن نداري!

امروز روز واكسن ١٨ ماهگيت بود كه نبرديمت فردا هم مهمون داريم و نميبريمت بهداشت.ا

يشالا پس فردا ميبريمت براي واكسن زدن.

استرس زيادي دارم....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)