آيلين،گريه گريه گريه...
دختركم
امروز از بس نق زدي و گريه كردي دوست داشتم خودم رو از تراس پرت كنم پايين.
نميدونم چه ت شده بود فقط گريه ميكردي و البته همچنان هم ادامه داره،الان نانا جون رو از سر جاش بلند كردي تا تلوزيون رو برات روشن كنه و ناناجون سعي در خوابوندنت داره اما هي داري غر ميزني و ميگي كه كانال رو عوض كنه.
از گفتن جمله ي تكراريه فكر كنم از دندونته متنفرم...
از ٤ ماهگيت سر دندونات اعصاب خوردي داشتيم تا الان.
در هم نميان راحت بشيم بخدا نميدوني با بد اخلاقي هات و گريه هات چه استرسي به آدم وارد ميكني. خبر خوب اينكه همين الان خوابت برد و من ميتونم يه نفس راحت بكشم انگااااار.
امروز كلا همش بهونه گرفتي و بعد از چند روز دوباره مجبور شدم از صبرزرد استفاده كنم تا بيخيال بشي. قيافه ت ديدنيه الان!
مثل يه فرشته ي زخمي كه خوابيدی!!!!
چرا زخمي؟؟!
از بس شيطوني دخترم از بس خودت رو به درو ديوار ميكوبي صورتت پر از جاي كبوديه!
در حال حاضر پيشونيت،بين ابروهات ،لُپت و لبت زخم و كبود هستن يعني يكي ندونه فكر ميكنه كلي كتك خوردي از من!
شيطوني ديگه،شيطون و سر به هوا.
منم برم بخوابم كه امروز خيلي اذيتم كردي دخترم
مامان خيلي دوستت داره
شبت بخيرررررر