از شير گرفتن آيلين-شب اول
دختركم
آيلينم
امروز طي يك عمليات انتحاري تصميم گرفتم كه از شير بگيرمت صد البته وجود ناناجون همچين جسارتي رو بهم داد.
در هر صورت نزديك يك سال و نيمه كه داري شير ميخوري امروز نزديك يك ليوان شير پاستوريزه خوردي،به مرحله ي جديد زندگيت خوش اومدي دخترم،
كم كم وابستگي ها كم ميشن...
عصري ناناجون رفت صبر زرد خريد كه بمالم به سينه م كه اگه خواستي بخوري تلخ باشه و نخوري اما خوشبختانه اصلا نياز نشد چونكه شما اصلا نخواستي!
حتما انتظار داشتي از گريه هات بفهمم چي ميخواي!
الان هم بعد از١١ ساعت بيداري بدون وقفه،خوابيدي.
روي پام جلوي تلوزيون نشوندمت و انقدر پام رو تكون دادم تا خوابت برد.
در هر صورت امشب اولين شب بود كه گذشت اميدوارم كه تا صبح بخوابي و شير طلب نكني چون در اون صورت نميدونم بايد چيكار كنم...
دختركم خوب بخوابي
مامان خيليييييي دوستت دارهههههه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی