آخرش آره يا نه؟؟؟!
دختركم
شيريني زندگي مامان و بابا نميدوني كه چقدر از داشتنت خوشحاليم.
تو به زندگي ما رنگ دادي.
مهمونمون اومد و رفت و تو اين مدت همش در حال خوش گذروني و گشت و گذار بوديم بخاطر همين هم نرسيدم كه وبلاگت رو آپديت كنم.
دو سه روزي ميشه كه بله و نه رو به جا استفاده ميكني و انقدر بانمك ميشي كه من فقط همين جوري بوست ميكنم!!
ديشب ني ني ت رو برداشتي و بردي گذاشتيش روي صندلي و بعدم با اون قد كوچولوت بدو بدو رفتي پتوت رو آوردي و كشيدي روش،من كه همين جوري مات نگاهت ميكردم،
قربونت برم كه انقدر با محبتي.
كاشكي ميفهميدي كه تو جامعه ي ما هر چقدر گرگي در لباس بره باشي بيشتر پيشرفت ميكني!محبت كردن به همه خوب نيست دختركم.
هر كسي لياقت محبت و احترام رو نداره.بعضي ها خيلي چشم سفيد هستن،خيلي زياد!
بگذريم،كار جالبي كه انجام ميدي اينه كه وقتي ميخواي بگي بله،سرت رو به نشونه ي نه گفتن بالا ميبري و ميگي بع!!!!!
اولاش نميفهميديم الان داري ميگي نه يا آره!!!!
قربونت برم كه انقدر شيريني
آيلينم مامان و بابا خيلي دوستت دارن خيلي زياد.