دندان دوازدهم و گريه هاي ممتد آيلين...
دخترم
انقدر امروز پدرم رو درآوردي و اشك ريختي كه دوست دارم خودمو پرت كنم از بالكن پايين.
البته همچنان ادامه داره و الان داري هي بهونه ميگيري و گريه ميكني و بابات هم سعي بيهوده واسه ساكت كردنت داره اما زهي خيال باطل...
دو روزه تب كردي و پدرمون رو درآوردي.ديروز برديمت دكتر و دكتر گفت ويروسيه.امروز هم از عصري بدنت پر شده از دونه هاي ريز
البته طبيعيه و معمولا بهد از تب ويروسي اين دونه ها بوجود ميان اما خب اولين باريه كه دچارش ميشي ،خوشبختانه فعلا خارشي در كار نيست اما فكر كنم بايد منتظرش باشم
اشتهات صفر شده و اگه بگم هيچي نميخوري اغراق نكردم،خوابت افتضاح شده و ديشب تا صبح ٥٠ بار از خواب بيدار شدي،اخلاقت هم كه صد رحمت به عمر
خيلي خسته م خيلي زياد
كلي گريه كردم از دستت
ازين كه همه تلاشام واسه عذا دان بهت بيهوده ست
ازين كه همه تلاشام واسه خوابوندنت بيهوده ست
ازينكه نميدونم اين گريه ها واسه چيه
از تمام اينا خسته شدم و كلي اشك ريختم
عصري رفتيم پيش خاله زهرا و لوسي
اما شما عين ٣ ساعتي كه اونجا بوديم فقط گريه كردي گريه كردي گريه كردي
الانم روبروم نشستي و گريه ميكني و ميزنيم و گازم ميگيري و من فقط سعي ميكنم به خودم مسلط باشم
راستي وقتي گريه ميكردي و دهنت
١ متر باز بود ديديم كه دندونه آسياب بالا سمت راست هم در اومده.مباركه
دخترم اميدوارم زودي خوب بشي
بخدارواني شدم از گريه هات
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی